اواخر هفته جاري آقاي شينزوآبه، نخستوزير ژاپن به تهران سفر ميكند. هدف از سفر وي، مطابق با آنچه در موج تبليغي آمريكاساخته در تحليلهاي جهاني و منطقهاي واگويه ميشود، ميانجيگري سياسي ميان ايران و آمريكا از طريق مذاكره است. از زمان سفر ترامپ به توكيو و طرح موضوع مذاكره با ايران، همچنين تصريح رئيسجمهور آمريكا به اينكه واشنگتن دنبال براندازي نظام سياسي ايران نيست و در صورت كنار گذاشتن آنچه آنها فعاليت هستهاي نظامي مينامند، حاضر است با مسئولان فعلي ايران مذاكره كند، به تحليل موضوع مذاكره و توقعات انتظاري از سفر آبه در رسانههاي جريان سياسي خاص به شدت دامن زده ميشود. اين جريان سياسي و رسانهاي كه ابايي از آشكارسازي مكنونات و تمايلات قلبي خود به حل مشكل با غرب، به ويژه آمريكا و گسترش تعامل و همكاري با آنها براي حل مشكلات اقتصادي كشور ندارد، اين سفر و موقعيت سياسي ايجاد شده را فرصتي براي ايران و كنار رفتن شمشير تهديدات بالاي سر تهران ميداند؛ در حالي كه تجربه و تحليل مقابل آن كه سخن بسياري از مسئولان دلسوز و مردم عزيز كشورمان از جمله رهبر معظم انقلاب است، مشخص بوده است و همچنان نيز با ديده ترديد به اين طرح جديد آمريكا نگاه ميكنند و پرسشهاي زيادي دارند كه تأمل صبورانه پيرامون آنها ميتواند زواياي سياه و خاكستري اين طرح را روشن كند.
1ـ كساني كه دم از مذاكره تازه ميزنند و به نيابت از آمريكاييها كارت دعوت به مذاكره ميفرستند، به تجربه چندين ساله منتهي به برجام و مذاكرات هستهاي چگونه مينگرند؟ مگر خود دولت اوباما كه تضمينهايي مثل برجام، قطعنامه 2231 و امضاي جان كري(؟!) داده بود، نگفت ما اساساً دنبال محرومسازي دائمي ايران از حق هستهاي اين كشور هستيم، حال با برجام يا غير آن؟!
2ـ فلسفه مذاكره از سوي آمريكاييها چيست؟ تا زماني كه «نفس مذاكره» از «نتايج مذاكره» براي ترامپ مهمتر است و گويي هم به دليل شاكله شخصيتي و هم به سبب «نياز»ي كه به مذاكره دارد، پيگير اين مقوله است، مذاكره نه تنها دستاوردي نخواهد داشت، بلكه به ضرر و زيان ما نيز تمام خواهد شد، همچنان كه شش سال انرژي كشور معطل نتيجه برجامي شد كه در عمل «هيچ» سوري براي ما نداشت!
3ـ اينكه ميانجي مذاكره چه كسي و چه كشوري باشد، كمترين نقش را دارد و اساساً هيچ فرقي بين ميانجي عماني و عراقي با ژاپني نيست، جز اينكه فرصت تبليغي و عمليات رواني جديدي براي نمايش شومن قهار آمريكايي در رسانه ايجاد ميكند؛ زيرا ترامپ قبل از اينكه رئيسجمهور آمريكا باشد، دلال بيرحم تجارت و شومن برنامههاي تلويزيوني است كه مذاكره را ابزار نمايشگري خود و البته سودده براي انتخابات 2020 كه دستش از نتيجه و دستاورد ملي براي آمريكاييها خالي است نگاه ميكند. ترامپ به دنبال تعميم و تسري نگاه خاص خود به مراودات و معادلات گذشته تجارت به عرصه سياست و مذاكره با چالش تهديد و تطميع است كه طبق آنچه در كتابهاي وي همانند «هنر معامله»، «مثل يك ميلياردر فكر كن » و... آورده بسيار از اين روش منتفع شده و اكنون ميخواهد آن را در زمين شطرنج سياست به آزمون بگذارد؛ غافل از اينكه اين عرصه قواعد خاص خود را دارد.
افزون بر وجه نمايشي درخواست مذاكره از سوي ترامپ، از مقوله نياز او به مذاكره نيز نبايد غافل شد. نگاهي به عرصه فعاليتهاي نفسگير انتخابات در دو سال انتهايي دور اول رياستجمهوري براي دور دوم انتخابات رياستجمهوري آمريكا در 2020 نشان ميدهد ترامپ به قول «هيو هوييت» تحليلگر واشنگتن پست، با «چهار چالش جدي در آستانه انفجار» مواجه است. وي ميخواهد اين چالشها را با ابزار مذاكره و ديپلماسيـ حال از نوع تهديد يا ترغيبـ حل كند. تقابل با چين كه هر روز خبرهايي مبني بر اعمال تعرفههاي تجاري سنگين براي كالاهاي صادراتي چين به آمريكا وارد فاز پيچيدهاي ميشود، يكي از آنهاست. چين محتاطانه به آمريكا هشدار داد: «اگر ايالات متحده به اين جنگ تجاري ادامه دهد، پكن نيز تمهيداتي براي مقابله با واشنگتن خواهد انديشيد.» نوسان حملات لفظي و تهديدهاي متقابل ترامپ و دولتمردان تندروي وي با مقامهاي ايراني نيز چالش ديگري است كه اول آسان مينمود؛ اما در حال حاضر وارد وضعيت پيچيدهاي شده است. تلاشهاي مزورانه مثلث غربيـ عربيـ عبري به رهبري آمريكا براي كشاندن پاي ايران به حمله مشكوك به نفتكشهاي امارات در الفجيره و آسيب رساندن به خط لوله انتقال نفت عربستان كه حتي تا طرح در شوراي امنيت هم رفت؛ ولي طرفي براي كاخ سفيد نيست، ترامپ را مرعوب اين شكستهاي پي در پي در مقابل ايران كرده است. مسئله سوم، مداخله روسيه در انتخابات آمريكا به سود ترامپ است كه هنوز به رغم گزارش جانبدارانه مولر، همچنان ترامپ نگران اقدام كنگره براي طرح استيضاح خود است. بحران فزاينده اقتصادي و بنبست سياسي خودساخته در همسايگي آمريكا، يعني كشور ونزوئلا چهارمين چالش ترامپ است كه با حمايت بيتدبيرانه او از «خوان گوايدو» سبب ورود قدرتهاي بينالمللي از جمله روسيه به اين بحران شده و وضعيت را پيچيدهتر كرده است. ترامپ براي عبور از همه اينها و با ارزيابي از نتايج نظرسنجيها و محبوبيت خود، به شدت نگران سرنوشت خويش در انتخابات 2020 است و به دنبال دستاوردسازي براي خود است، بدون اينكه كار در اثر اشتباه محاسباتي و اقدام نابخردانه جديدي خرابتر شود؛ بنابراين ترامپ افسار امثال بولتن را به دست گرفته و ميكوشد با كمترين هزينهـ بخوانيد مذاكره سياسي از موضع بالاترـ كارنامهاي ارائه شدني به افكار عمومي و رأيدهندگان آمريكا بسازد. ترك ميز مذاكره يا درخواست ميز جديد، حملات توئيتري و موضعگيريهاي افراطي و گستاخانه از سوي ترامپ، ترجمان تلاشهاي وي براي رسيدن به اين اهداف است كه آيندهاي مبهم دارد و تحليلگران آمريكايي از آن به «بنبست سياسي ترامپ» تعبير ميكنند.